هوش مصنوعی:
این شعر از درد فراق و نرسیدن به معشوق سخن میگوید. شاعر از رنج دوری و بیتوجهی معشوق شکایت دارد و جسم خستهاش را به نبضی خسته تشبیه میکند. او از شبهای هجران و آههایش میگوید که حتی بر گردون هم اثر گذاشته است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که باید از وصال معشوق دست بکشد و به بخت خود بنگرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات و مضامین شعر نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۰۰۶
سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ماه
داد داد از درد حرمان وز تغافل آه آه
جسم زارم همچو نبض خسته آید در تپش
گر به این شوخی خرامی بر مزارم گاه گاه
مد آهم بسکه بر گردون رود شبهای هجر
اطلس گردون نماید در نظرها گاه گاه
تا قد طوبی نژادش گلشن آرا گشته است
گل بر اندام صنوبر چون بخندد قاه قاه
مطلبم تعریف ابرو باشد از وصف رخش
چون هلال عید بیند طفل گویده ماه ماه
ما نظر بر بخت خود دست از وصالش شسته ایم
گر به یمن عشق شد جویا میسر واه واه
داد داد از درد حرمان وز تغافل آه آه
جسم زارم همچو نبض خسته آید در تپش
گر به این شوخی خرامی بر مزارم گاه گاه
مد آهم بسکه بر گردون رود شبهای هجر
اطلس گردون نماید در نظرها گاه گاه
تا قد طوبی نژادش گلشن آرا گشته است
گل بر اندام صنوبر چون بخندد قاه قاه
مطلبم تعریف ابرو باشد از وصف رخش
چون هلال عید بیند طفل گویده ماه ماه
ما نظر بر بخت خود دست از وصالش شسته ایم
گر به یمن عشق شد جویا میسر واه واه
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.