هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از نگاه معشوق و تأثیرات عمیق آن بر خود سخن می‌گوید. او از شوق دیدار، ضعف تن و احساسات شدید خود در برابر معشوق می‌گوید و نگاه معشوق را مانند شمعی توصیف می‌کند که در وجودش می‌تپد. همچنین، شاعر از درد دوری و نظاره‌گری دشمنان نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد دوری و نظاره‌گری دشمنان ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰۱۱

زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه
در هر رگم چو شمع از آن می دود نگاه

همچون شکست شیشه صدا می شود بلند
در بزم می چو بر نگهی برخورد نگاه

خواهم که بینمش ولی از دور باش حسن
مانند شمع بزم به چشمم تپد نگاه

حقت به جانب است که نظاره دشمنی
دشنام دادنی بود افزون ز حد نگاه

نظاره خار پیرهن اختلاط اوست
چندان نگاه مکن که به طبعش خلد نگاه

از شوق دیدن تو و از ضعف تن چه دور
با خویشتن مرا اگر از جا برد نگاه

کو طاقتی که از تواند ز جای خاست
بر صفحهٔ جمال تو هر جا فتد نگاه

چون بینمت که مدعیان در کمینگه اند
اینجا به گوشها چو فغان می رسد نگاه

جویا ز بس گداخته از شرم روی او
چون قطرهٔ سرشک ز چشمم چکد نگاه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.