هوش مصنوعی:
این شعر از مشکلات و رنجهای زندگی سخن میگوید و بیان میکند که گشودن گرههای تقدیر و مشکلات، مانند باز کردن گرههای زیر ناخنها دشوار است. شاعر از دردها و محنتهای خود میگوید و اشاره میکند که حتی کمک دیگران نیز نمیتواند این مشکلات را حل کند. تصاویر شعری مانند ناخن، گره، موج، و اشک برای بیان این مفاهیم استفاده شدهاند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۳۴ - در منقبت حضرت امام موسی کاظم (ع)
گشودن می توانستی گره از کار اگر ناخن
نبودی لاله سانم عقده ای در زیر هر ناخن
الم از خود رسد محنت پرستان را که همچون گل
مرا پهلوی هر چاکی بروید در جگر ناخن
سر مویی گره از رشتهٔ تقدیر نگشاید
چو ماه نو گر انگشت شود سر تا به سر ناخن
به امداد خسیسان کی برآید حاجت منعم
که نتواند گشودن عقده از کار گهر ناخن
گره موج هوا کی واکند از طرهٔ آهم
گشودن چون تواند عقده از کار شرر ناخن
به سعی از کار نگشاید گره گر در هر انگشتت
بسان فلس ماهی روید از پا تا به سر ناخن
شد از شکل پلنگم روشن این معنی که می آید
ز بیدردان بکار داغداران بیشتر ناخن
نهادم تا به لب انگشت افسوس از تف آهم
به خاک افتاد چون پروانهٔ بی بال و پر ناخن
خسک در دیدهٔ خورشید ریزد سر مژگانت
مه نو را کند نی رشک ابروی تو در ناخن
ز شوخی موج اشکم دیده را دلتنگ کی سازد
نمی رنجد زند چون طفل بر روی پدر ناخن
کی از تدبیر بگشاید دل آغشته در خونم
که نتواند گشودن چون گره گردید تر ناخن
نبودی لاله سانم عقده ای در زیر هر ناخن
الم از خود رسد محنت پرستان را که همچون گل
مرا پهلوی هر چاکی بروید در جگر ناخن
سر مویی گره از رشتهٔ تقدیر نگشاید
چو ماه نو گر انگشت شود سر تا به سر ناخن
به امداد خسیسان کی برآید حاجت منعم
که نتواند گشودن عقده از کار گهر ناخن
گره موج هوا کی واکند از طرهٔ آهم
گشودن چون تواند عقده از کار شرر ناخن
به سعی از کار نگشاید گره گر در هر انگشتت
بسان فلس ماهی روید از پا تا به سر ناخن
شد از شکل پلنگم روشن این معنی که می آید
ز بیدردان بکار داغداران بیشتر ناخن
نهادم تا به لب انگشت افسوس از تف آهم
به خاک افتاد چون پروانهٔ بی بال و پر ناخن
خسک در دیدهٔ خورشید ریزد سر مژگانت
مه نو را کند نی رشک ابروی تو در ناخن
ز شوخی موج اشکم دیده را دلتنگ کی سازد
نمی رنجد زند چون طفل بر روی پدر ناخن
کی از تدبیر بگشاید دل آغشته در خونم
که نتواند گشودن چون گره گردید تر ناخن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳ - در منقبت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (ع)
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵ - تجدید مطلع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.