۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱ - قصیده در توحید

مرا چه حد ثنا لااله الا الله
کجا من و تو کجا لااله الا الله

تو آن یگانهٔ پاکی که هستی تو بود
بری ز چون و چرا لااله الا الله

تویی که ذکر ملائک زشوق بندگیت
بود صباح و مسا لااله الا الله

توئی که در صفت کبریات باشد لال
زبان شاه و گدا لااله الا الله

تو آن حکیم رؤفی که کرده حکمت تو
به درد کفر دوا لااله الا الله

ز لطف تست ره مستقیم ایمان را
دلیل و راهنما لااله الا الله

تویی که هست ز شوق تو ذکر انس و ملک
به روی ارض و سما لااله الا الله

بود به حرمت امت که کفر و ایمان را
ز هم نموده جدا لااله الا الله

شکفت از آنکه سحرگه به گوش خود بشنید
گل از زبان گیا لااله الا الله

زبان چه کم بود از لخت خون به جز تهلیل
خوش است ناطقه با لااله الا الله

رهانده است دل خلق را ز ظلمت کفر
فروغ شمع هدا لااله الا الله

به هر که گشته زامراض کام جانش تلخ
چشانده شهد شفا لااله الا الله

شفا دهندهٔ امراض مزمن کفر است
ز فیض نام خدا لااله الا الله

به کام آنکه ز ذکرش نگشت شیرین کام
بریخت زهر فنا لااله الا الله

شکفت غنچه، رسانید تا بگوش دلش
زبان موج هوا لااله الا الله

چو صبح مطلع انوار گردی ار گویی
ز روی صدق و صفا لااله الا الله

کراست گوش دلت ورنه چون نمی شنوی
ز هر زبان گیا لااله الا الله

به روی صفحهٔ گیتی به یادگار بماند
ز خواجهٔ دو سرا لااله الا الله

شد از نسیم دم تیغ حیدری روشن
چراغ بزم هدا لااله الا الله

هزار شکر که راه نجات را جویا
شده است هادی ما لااله الا الله

هزار شکر که جاریست بر زبان دلم
همیشه نام خدا لااله الا الله

هزار شکر که دایم گل سرشاخ است
زبان حمد مرا لااله الا الله

هزار شکر که ما راست بر یگانهٔ کیش
دل و زبان دو گوا لااله الا الله

مرا از هول قیامت چه غم که خواهد بود
انیس روز جزا لااله الا الله
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰ - تجدید مطلع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲ - در منقبت حضرت امام حسن مجتبی (ع)‏
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.