۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۲ - در ماتم حسین (ع) گوید

واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد
در ماتم حسین علی دل کباب شد

ای آسمان اگر در رحمت گشاده یی
ظلم تو بر حسین علی از چه باب شد

فرق شریف آل علی بر زمین چراست
چتر یزید از چه سبب بر سحاب شد

گردون چرا به باد عدم داد آن ورق
کز نسخه دو کون وجود انتخاب شد

از باد فتنه زیر و زبر باد روزگار
کز روزگار منقلب این انقلاب شد

خون حسین ریخته اند آنسگان شوم
بهر جهان که جیفه مشتی کلاب شد

بدبخت ناکسی که برای دو روزه ملک
غافل ز حشر و نشر و ثواب و عقاب شد

آن ننگ دوزخ است یزید سیاه بخت
کز پهلویش عذاب خدا در عذاب شد

خنجر کشید و حلق حسین علی برید
شمر آنسگ لعین که ز حق بیحجاب شد

لعنت هزار بار و هزاران هزار بار
بر دست و خنجریکه از آنخونخضاب شد

سگ بوده است هر که چنین ظلم کرده است
آدم نخواهد از پی این ناصواب شد

بحر فلک نداشت حیا کز محیط او
باداغ دل حسین علی بهر آب شد

در ساعتی که شاه شهیدان تشنه لب
چون چشمه حیات بزیر نقاب شد

استاده بود شاه عرب دیده ها پر آب
میگفت هان شتاب که وقت شتاب شد

فرمای یا حسین که بهر تو در بهشت
ساقی کوثر از پی جام شراب شد

از شوق مقدمت همه حوران روضه را
جاروب راه گیسوی مشکین طناب شد

از خون بشست مصحف رخ را ورق ورق
خیرالنسا که کاشف ام الکتاب شد

آندم که آفتاب سر نیزه شد بلند
بر نیزه آنزمان سر آن آفتاب شد

زانگه که خضر تلخی زهر حسن چشید
آبحیات در دهنش زهر ناب شد

شهزاده ها نگر که چه محنت کشیده اند
این در محیط تلخی و آن در سراب شد

در خانه یی که لطف و کرم بود بیحساب
داد از ستمگران که ستم بی حساب شد

بر طایر فلک چه نهد دل کسی که او
سیمرغ را گذاشت که صید غراب شد

گردون چو گردکان تهی جمله پوستت
در ظل آن گریز که لب لباب شد

یا مرتضی علی که چو گنجی نهان ز چشم
برکش ز گنج پرده که عالم خراب شد

برنا کسی که ظلم کند جای رحم نیست
ظالم بکش که کشتن ظالم ثواب شد

مردود آستان تو مردود کبریاست
هر کسکه هست واجب ازو اجتناب شد

بر فرق عرش پای شرف گر نهد رواست
هر کس که خاک در قدم بوتراب شد

شاها هزار شکر که بعد از هزار سال
شیر خدا بدشمنت اندر شتاب شد

چندان بریخت خون منافق که گوی چرخ
در خون نشسته تا بکمر چون حباب شد

شد کار زر اثنا عشر درست
وز خطبه نام آل تو فصل الخطاب شد

اهلی باهل بیت تو دست امید زد
اورا گشایشی که شد از این جناب شد

یارب بعفو اگر نکنی نامه ام سفید
خواهم سیاه روی بروز جواب شد

هستم امیدوار بلطفت که عاقبت
خواهد دعای خسته دلان مستجاب شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱ - در مدح شاه قلی بیک گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳ - در مدح سعد الدین اسعد گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.