هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از نادیده گرفته شدن هنر و سخن خود توسط دیگران شکایت میکند و تأکید میکند که با وجود داشتن گنجینهای از معانی، کسی به تحسین او نمیپردازد. او بیان میکند که دل و جانش به دنبال سخنان جاندار است، اما با صورتی بیجان روبرو شده است. شاعر همچنین اعلام میکند که اگر کسی بتواند نقشی بکشد که دل را برباید، او حاضر است صد بار سجده کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵۸
ایکه گویی که بحسن سخن من اهلی
اضطرابی ننمود و لب تحسین نگشود
بخدایی که مرا گنج معانی داده ست
که بسرمایه کس همت من نیست حسود
لیکنم دیده و دل جان سخن می طلبد
چکنم صورت بیجان دلم از کف نربود
گر تو نقشی بنمایی که دل از کف ببرد
کافرم گر نکنم پیش تو صد بار سجود
اضطرابی ننمود و لب تحسین نگشود
بخدایی که مرا گنج معانی داده ست
که بسرمایه کس همت من نیست حسود
لیکنم دیده و دل جان سخن می طلبد
چکنم صورت بیجان دلم از کف نربود
گر تو نقشی بنمایی که دل از کف ببرد
کافرم گر نکنم پیش تو صد بار سجود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.