۱۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲

ای مظهر جمال تو مرآت کاینات
وی جنبش صفات تو از مقتضای ذات

هرجا که هست لمعه روی تو لامعست
گر کنج صومعه است و گر دیر سومنات

چون ظاهر از مظاهر ذرات عالمی
ظاهر شد از ظهور تو اسم تنزلات

اشباح انس صورت ارواح قدس شد
ارواح قدس صورت اعیان ممکنات

هر صورتی تعین خاصست و در وجود
محوست نقش غیر و نشان تعینات

مشکل ز حد گذشت در آن عقدهای زلف
ای پرتو جمال تو حلال مشکلات

قاسم شد از شراب ازل مست «لم یزل »
«هل من مزید» می زند از بهر باقیات
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.