۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۲

چو رویت تازه گل در بوستان نیست
چو مویت سنبلی بر ارغوان نیست

بدار آیینه بر رو، تا به بینی
که چون روی تو رویی در جهان نیست

بزیبایی نظر کن، تا به بینی
که زیبایی تو در بحر و کان نیست

چو رویت آفتاب عالم افروز
طلب کردیم، در کون و مکان نیست

مشو خوشدل بآزار دل من
که آزار از طریق دوستان نیست

تو شاه جان مایی، در حقیقت
چو تو شاهی میان انس و جان نیست

میان رهروان راه، قاسم
بغیر از عشق چیزی در میان نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.