۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۸

مرا گر اندرون پر نار باشد
ز عشق آن بت دلدار باشد

دلم در عشق بگریزد قیامت
در آن وقتی که دارا دار باشد

زبون گردد ازین عشق جگر سوز
اگر خود حیدر کرار باشد

چو زلف و روی او بینند مستان
همه شب تا سحر زنهار باشد

مرا گر عقل، اگر جانست، اگر دل
فدای آن بت عیار باشد

نباشد دل زمانی از تو خالی
اگر در خرقه و زنار باشد

از آن شربت،که قاسم کرد ترکیب
مگر در کلبه عطار باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.