هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا قاسمی، بر اهمیت عشق به خداوند و دوری از مباحث بی‌ثمر فقهی و فلسفی تأکید دارد. شاعر عشق را نور هدایت‌بخش می‌داند که انسان را از تعلقات دنیوی رها می‌سازد و به حقیقت وجود می‌رساند. او همچنین از زبان عارفان، سخن گفتن از امور جزئی و بی‌اهمیت را نفی می‌کند و بر وحدانیت خداوند تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی و فلسفی نیاز به دانش پیش‌زمینه دارد.

شمارهٔ ۴۲۰

خدای را چو ندانی، چه فقه و چه معقول؟
بدوست راه نبردی، مگو حدیث فضول

ز آفتاب جهانتاب عشق گرم شدیم
فراغتیم ز عالم، چه جای رد و قبول؟

سخن ز ممکن و محدث مگو، ز واجب گو
حدیث فرع نگویند عارفان اصول

اگر چه کشته تیغ توام، ولی در حشر
چه شکرها که بگوید ز قاتل این مقتول!

بدان که علت غایی تویی، ز ملک و ملک
که اهل حق ز حقیقت نکرده اند عدول

خدای را، که ز واعظ سؤال فرمایید
که: با کراهت الحان چرا کنی مرغول؟

هزار جان و دل قاسمی فدای تو باد
که مست جام هوای تو شد نفوس و عقول
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.