هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفیمسلک است که به رابطه بین انسان و معبود میپردازد. شاعر از نیاز روح به عشق الهی، سوزش درونی برای رسیدن به حقیقت، و آسانی این راه برای معبود سخن میگوید. در نهایت، از دردمندی خود میگوید و طلب مرهمی از سوی معشوق دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی پیچیده دارد که برای درک کامل، به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز است.
شمارهٔ ۵۲۵
گر ره به تو هست، چیست فرمان؟
ور ره به تو نیست، چیست درمان؟
گر شوق تو نیست در خرابات
پس چیست خروش و ذوق مستان؟
گر سوز تو نیست در صوامع
این سوز و نیاز چیست؟ ای جان
گر نیست صفات لایزالی
بر صدق کمال چیست برهان؟
جان را به مراد دل رساندن
بر ما دشوار و بر تو آسان
دردم به کرم زیاده فرمای
ای مرهم ریش دردمندان
یک جرعه به جان قاسمی ریز
ای بحر کمال و عین عرفان
ور ره به تو نیست، چیست درمان؟
گر شوق تو نیست در خرابات
پس چیست خروش و ذوق مستان؟
گر سوز تو نیست در صوامع
این سوز و نیاز چیست؟ ای جان
گر نیست صفات لایزالی
بر صدق کمال چیست برهان؟
جان را به مراد دل رساندن
بر ما دشوار و بر تو آسان
دردم به کرم زیاده فرمای
ای مرهم ریش دردمندان
یک جرعه به جان قاسمی ریز
ای بحر کمال و عین عرفان
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.