هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و دوری از معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که چگونه این دوری او را آشفته و درمانده کرده است. او از بی‌تابی و ناتوانی خود در تحمل این جدایی می‌گوید و از معشوق طلب کمک می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۳۳

جگر پردرد و دل پر خونم، ای جان
بآب دیده گلگونم، ای جان

ندارم طاقت ایان فرقت
چه گویم من که بی تو چونم، ای جان؟

چه سازم؟ چاره دردم چه باشد؟
بران زلف و رخت مفتونم، ای جان

ندانم داروی دردم چه سازم؟
که در هجران تو مغبونم، ای جان

بهر حالی نمی دانم شب از روز
چنان واله، چنان مجنونم، ای جان

همیشه قامت من چون الف بود
ز سودایت کنون چون نونم، ای جان

اگر قاسم نبیند روی آن یار
بجان تو که بس محزونم، ای جان
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.