هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی است. شاعر از آتش عشق، وصال و جمال معشوق سخن میگوید و از ذرات عالم که مست نور تجلیاند، یاد میکند. همچنین، از زلف و روی معشوق به عنوان عامل گمراهی و هدایت یاد شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.
شمارهٔ ۶۰۹
ای دل عشاق را بروی تو شادی
غایت مقصود و منتهای مرادی
در دلم آتش نهاده ای، چه توان گفت؟
هرچه نهادی بجای خویش نهادی
آتش عشق تو بود بادی دولت
باد روانم فدای آتش بادی!
دولت وصل ارچه بس عظیم بلندست
از تو توان خواستن، که شاه جوادی
جمله ذرات مست نور تجلیست
تا تو ز خورشید حسن پرده گشادی
زلف ترا هر که یافت ضال و مضل شد
روی ترا هر که دید مهدی و هادی
قاسم، ازین می بخود میا، که دریغست
جانب محنت شدن ز معدن شادی
غایت مقصود و منتهای مرادی
در دلم آتش نهاده ای، چه توان گفت؟
هرچه نهادی بجای خویش نهادی
آتش عشق تو بود بادی دولت
باد روانم فدای آتش بادی!
دولت وصل ارچه بس عظیم بلندست
از تو توان خواستن، که شاه جوادی
جمله ذرات مست نور تجلیست
تا تو ز خورشید حسن پرده گشادی
زلف ترا هر که یافت ضال و مضل شد
روی ترا هر که دید مهدی و هادی
قاسم، ازین می بخود میا، که دریغست
جانب محنت شدن ز معدن شادی
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.