۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱۱

گر گلی از گلشن حسنش ببازار آمدی
هر دکانی را نسیم مشک تاتار آمدی

گر حجابی در میان بنده و حق نیستی
قسمت ارباب ظن کی محض پندار آمدی

از تجلی هدایت گر نبودی پرتوی
جمله اعیان جهان در عقد زنار آمدی

گر نبودی سر جانان تعبیه در تعبیه
«لن ترانی » در حقیقت عین دیدار آمدی

پرتو رویش اگر در چین و ما چین سر زدی
کافر صد ساله در تسلیم و اقرار آمدی

گر عنایت را ظهوری بیشتر بودی از آن
زمره اشرار در اطوار ابرار آمدی

کوه سنگین گر ز درد قاسمی واقف شدی
کوه را دل خون شدی با ناله زار آمدی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.