هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید و از ساقی می‌پرسد که دل‌های گم‌شده و مستی‌ها و هشیاری‌ها در دور او به کدام سو رفته‌اند. او از زخم‌های تغافل و نیاز به مرهم لطف می‌گوید و در نهایت از شوخی‌های کودکانه و شکستن شیشه‌ها در دست ساقی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و شوخی‌های کودکانه ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات داشته باشد.

شمارهٔ ۲۲۱

ساقی نشناسیم دل از دست کدام است
در دور تو هشیار که و مست کدام است

جان بر لبم آماده تدبیر شکار است
صیدی که ز دامت به فسون جست کدام است

شد بستر آسودگیم زخم تغافل
مرهمکده لطفی اگر هست کدام است

سرکش تر و بیباک تر از شوخی طفلی
آن شیشه که در دست تو بشکست کدام است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.