۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۲

نگاهش دورگرد آشنایی است
تغافل بر سر صبرآزمایی است

به خون افتاده مرغ دام او را
تپیدن بال پرواز رهایی است

چو دل باشد تسلی از خیالی
امید وصل کافر ماجرایی است

کند در غنچه پنهان نقد خود را
میان بلبل و گل هم جدایی است

اسیر از من چه می پرسی غم دل
عنانم در کف آشفته رایی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.