۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲۴

بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست
همچو گل می خندد از سیمای عاشق روی دوست

شوخی جوهر ندارد خواب در شمشیر ناز
می نماید راز عاشق از خم ابروی دوست

دیده بر روی شکفتن همچو گل وا می کند
کاش دل هم یک گره می بود از گیسوی دوست

روز روشن از پر پروانه می سازد چراغ
گر نباشد غیرت عاشق نقاب روی دوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.