هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و اشتیاق عمیق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر با اشاره به مجنون و عشق او به لیلی، از دلسوختگی، بیقراری و بیپناهی عاشق میگوید. همچنین، از تأثیر نگاه معشوق و پشیمانیهای احتمالی او یاد میکند. تصاویری مانند خاکستر دل، بیابان و نیستان بیسر و سامان، حالات روحی شاعر را به زیبایی نشان میدهد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات و رنجهای بیانشده نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۳۷۵
شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت
عمرها بود که مجنون تو عریان می گشت
یاد معماری مجنون که ز خاکستر دل
رنگ هر خانه که می ریخت بیابان می گشت
گردش چشم تو روزی که شکارم می کرد
تا چها در دلت ای زود پشیمان می گشت
ناله را با نفس سوخته بنواخته بود
که نیستان چقدر بی سر و سامان می گشت
عمرها بود که مجنون تو عریان می گشت
یاد معماری مجنون که ز خاکستر دل
رنگ هر خانه که می ریخت بیابان می گشت
گردش چشم تو روزی که شکارم می کرد
تا چها در دلت ای زود پشیمان می گشت
ناله را با نفس سوخته بنواخته بود
که نیستان چقدر بی سر و سامان می گشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.