هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، جدایی، درد و امید سخن میگوید. شاعر از گرمای هجران، شوق پرواز، سوختن شمع دل و یادآوری تیرهای عشق صحبت میکند. در نهایت، اشارهای به تهنیت عید و روزی دارد که زیبایی آن با خنجر مژگان همراه است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند 'خنجر مژگان' و 'تیر عشق' نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی دارد.
شمارهٔ ۴۲۲
رشته وادی هجر تو گرم سر می داد
شوق کی فرصت پرواز کبوتر می داد
شمع تا روز ز افسانه هجرم می سوخت
داغم امشب خبر از گردش اختر می داد
یاد پیکان تو می داد نویدی به دلم
کاش تیر تو که دل می دهدم پر می داد
ما و دل تهنیت عید به هم می دادیم
حسن روزی که به مژگان تو خنجر می داد
شوق کی فرصت پرواز کبوتر می داد
شمع تا روز ز افسانه هجرم می سوخت
داغم امشب خبر از گردش اختر می داد
یاد پیکان تو می داد نویدی به دلم
کاش تیر تو که دل می دهدم پر می داد
ما و دل تهنیت عید به هم می دادیم
حسن روزی که به مژگان تو خنجر می داد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.