هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر حالات عاشقانه و حیرانی شاعر است که در فراق معشوق، لبش خاموش شده و دنیا برایش بیمعنا گردیده است. او از عشق و فراق میگوید و چگونه دلش بیهوش و سینهاش گداخته میشود. همچنین، اشارهای به ناتوانی در برابر جمال معشوق و تأثیر آهش بر آسمان دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فراق و اندوه نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۴۴۲
چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش می گردد
شب وصلت در و دیوار چشم و گوش می گردد
مروت پروری عاجز نوازی اینچنین باید
تحمل کیش می بیند تغافل کوش می گردد
چو مضمونی که در دل بگذرد نازک خیالان را
سخن هر دم به گرد آن لب خاموش می گردد
نه ساقی می شناسد نی صراحی نی قدح نی می
دل دیوانه من خود به خود بیهوش می گردد
گدازد سینه عاشق ز تاب دل اگر بیند
که دوزخ از پر پروانه ای خس پوش می گردد
اسیر از تیر مژگانی چنین عاجز شدم ور نه
ز تیر آه من افلاک جوشن پوش می گردد
شب وصلت در و دیوار چشم و گوش می گردد
مروت پروری عاجز نوازی اینچنین باید
تحمل کیش می بیند تغافل کوش می گردد
چو مضمونی که در دل بگذرد نازک خیالان را
سخن هر دم به گرد آن لب خاموش می گردد
نه ساقی می شناسد نی صراحی نی قدح نی می
دل دیوانه من خود به خود بیهوش می گردد
گدازد سینه عاشق ز تاب دل اگر بیند
که دوزخ از پر پروانه ای خس پوش می گردد
اسیر از تیر مژگانی چنین عاجز شدم ور نه
ز تیر آه من افلاک جوشن پوش می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.