هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق، شیدایی، و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از مستی و خواب چشم معشوق، شرم و حجاب، صبر و شکیبایی در عشق، و ستمهای معشوق میگوید. همچنین، اشارهای به قدرت عشق در نشان دادن جهان به اسیر دل دارد و سعادت را در پرتو آفتاب صبح میبیند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ستم عشق و شیدایی نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بیشتر دیده میشود.
شمارهٔ ۴۶۸
در دل خیال چشمش مست است و خواب دارد
دانسته عشق ما را بی اضطراب دارد
کی شرم می گذارد او را به صحبت من
تنها اگر نشیند از خود حجاب دارد
با دل کسی چه سازد وصل و شکیب تا کی
دیوانه ای به تمکین ما را کباب دارد
رخش ستم سواری چوگان گرفته برکف
این است گوی و میدان هر کس که تاب دارد
عشق اسیر دل را جام جهان نما کرد
صبح اینقدر سعادت از آفتاب دارد
دانسته عشق ما را بی اضطراب دارد
کی شرم می گذارد او را به صحبت من
تنها اگر نشیند از خود حجاب دارد
با دل کسی چه سازد وصل و شکیب تا کی
دیوانه ای به تمکین ما را کباب دارد
رخش ستم سواری چوگان گرفته برکف
این است گوی و میدان هر کس که تاب دارد
عشق اسیر دل را جام جهان نما کرد
صبح اینقدر سعادت از آفتاب دارد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.