۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵۹

دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد
عجب که آینه چون گل جبین به هم نکشد

فدای بیکسی کعبه گرفتاری
که صید منت خونگرمی حرم نکشد

ز اختلاط پریشان عیش در قفس است
دلم که ناز سبکروحی الم نکشد

به جستجوی تو ممنون شوق خویشتنم
که ننگ تهمت همراهی قدم نکشد

به برگ شعله نوشتیم گفتگوی اسیر
که از طراوت نامش سفینه نم نکشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.