هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که از درد فراق و ناامیدی رنج می‌برد. او از عشق، رازداری، انتقام و فتنه سخن می‌گوید و از دامان حجاب و گلشن خونین یاد می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند انتقام و فتنه ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۵۶۱

بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد
گر شود گلشن ز خونم رنگ دامن می کشد

نا امیدی حاصل کشت امید ما بس است
زود کار دانه عاشق به خرمن می کشد

زشت را خجلت گذاری بهتر از آیینه نیست
سینه صافی انتقام ما ز دشمن می کشد

پاس رازت لازم است از بزم بیرون می روم
مستم و پایان خاموشی به گفتن می کشد

گرچه از رازش دل یک قطره بی آشوب نیست
محرم او همچو موج از خویش دامن می کشد

خوی حسن از عشق می داند گناه خود اسیر
انتقام فتنه بیباکی از من می کشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.