۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۳۱

نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید
امانتدار نقد دوستی بیهوش می باید

حجاب ره زگرد کاروان برخاست مقصد را
توان از یک نگه تا کعبه رفتن هوش می باید

ز فیض بی نیازی مزرع ما دامن ابر است
قناعت مشربان را قطره دریا جوش می باید

چو خورشید از بهار جلوه آیین بسته عالم را
چراغان نگاه نرگس جادوش می باید

بهار دل میسر شد اسیر از فیض رخسارش
گلستان نگاه از خط عنبر پوش می باید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.