۱۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷۲

نگنجد در سرم سودای زنجیر
روم از دور بوسم پای زنجیر

جنونم بسته چابک سواری
مرا فتراک باید جای زنجیر

به من یک گام همراهی نکرده است
چو بلبل گشته شوخیهای زنجیر

به از چاک گریبان بهار است
به من از دور چشمکهای زنجیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.