۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۸۱

مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس
مسند ما اخگر تابنده چون خاشاک بس

نیست تاب دام آزادی اسیران تو را
صید ما را محنت محرومی فتراک بس

بی سبب ما را سپند آتش دوری مکن
اشک خونین چشم زخم دیدهای پاک بس

درد راحت بر نتابد جان غم فرسود ما
راحت جان ترکتاز درد آن بیباک بس

چون شوم گرم خیال خنجر بیداد خویش
جای روزن کلبه تاریک دل را چاک بس

آسمان را هم به چرخ آورد شور عشق او
ننگ ما سرگشتگان هم چشمی افلاک بس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.