۱۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲۸

صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او
غافل کسی که می شمرد غافلم از او

از برق یک نگاه دو حاصل برم زعمر
گردیده کام دیده و دل حاصلم از او

بندم ز ناله دست فلک از شکست دل
ترسم که حل شود بغلط مشکلم از او

آخر مرا به سیر بیابان برد اسیر
سیلاب اشک خویش که پا در گلم از او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.