۱۶۱ بار خوانده شده
مژگان او به دام نگاهم گرفته است
هرجا که می روم سر راهم گرفته است
آیم به کار دل همه گر روز محشر است
خونها که خورده است گواهم گرفته است
عشق خجل ز مسجد و میخانه کرده است
گاهی به راه و گه به نگاهم گرفته است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هرجا که می روم سر راهم گرفته است
آیم به کار دل همه گر روز محشر است
خونها که خورده است گواهم گرفته است
عشق خجل ز مسجد و میخانه کرده است
گاهی به راه و گه به نگاهم گرفته است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.