هوش مصنوعی: شاعر از فرار از سایه الفت و ترس از کمبود محبت یاران می‌گوید. او احساس می‌کند که دیگران در انتظار مرگش هستند و نگران است که گل‌های بهاران در غبار وجودش کم شوند. در نهایت، او تصمیم می‌گیرد از خود بگریزد و آرزو می‌کند که سایه الفت شکاران از سرش کم شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مرگ و اندوه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۸۷

می گریزم سایه الفت شکاران کم مباد
می سپارم جان نوازشهای یاران کم مباد

میکشان را بر سر خاکم بساطی چیده اند
در غبار من گل ابر بهاران کم مباد

می روم از خود گلاب چاره ای در کار نیست
از سر من سایه الفت شکاران کم مباد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.