هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و اندوه خود میگوید. او از اشکهایی که به گلاب تبدیل میشوند، دل خونین و غمآلود، و تأثیر نگاه معشوق بر خود سخن میگوید. همچنین، او از سردرگمی خود دربارهٔ دل معشوق و تأثیر یاد او بر قلبش مینویسد.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۲۰۹
ز تاب روی تو اشکم گلاب می گردد
نظاره ام عرق آفتاب می گردد
گلی در دیده دارم کز نگاهی آب می گردد
دلی در سینه دارم کز غمی خوناب می گردد
نمی دانم دلش سنگ است یا موم اینقدر دانم
که از یادش دلم سرچشمه سیماب می گردد
نظاره ام عرق آفتاب می گردد
گلی در دیده دارم کز نگاهی آب می گردد
دلی در سینه دارم کز غمی خوناب می گردد
نمی دانم دلش سنگ است یا موم اینقدر دانم
که از یادش دلم سرچشمه سیماب می گردد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.