هوش مصنوعی:
شاعر از شرم و ناز معشوق میگوید که مانند مستی است و از بوی راز او میترسد. همچنین، از انتظار کشیدن و شهادت در راه عشق سخن میگوید و تا زمانی که صدای طبل باز آید، سر از جا برنخواهد داشت.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکار رفته نیاز به درک بالاتری از ادبیات فارسی دارد.
شمارهٔ ۲۸۱
چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون مست ناز آید
که ترسد از گل بیهوشی من بوی راز آید
شهید انتظارم کرد صیادی که در محشر
سر از جا بر ندارم تا صدای طبل باز آید
که ترسد از گل بیهوشی من بوی راز آید
شهید انتظارم کرد صیادی که در محشر
سر از جا بر ندارم تا صدای طبل باز آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.