هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌نالد و از بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند. او با تصاویر شاعرانه مانند ریختن خون از دیدگان و غرق شدن در اشک، عمق رنج خود را بیان می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به وصل او توجه کند. همچنین، شاعر به تضادها و ناعادلانه بودن شرایط اشاره می‌کند و از طبیب (معشوق) برای درمان درد دل کمک می‌خواهد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شاعرانه مانند 'خون دل' و 'غرقاب' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۴

چون غنیمت بود شب مهتاب
وصل ما را ز لطف خود دریاب

تو به خواب خوشی بگو ز چه روی
بر دو چشمم ببسته ای ره خواب

چند نالم ز درد عشق رخت
چند ریزم ز دیدگان خوناب

شرط نبود که در مسلمانی
من خورم خون و دیگران می ناب

در سر آب خوش نشسته به عیش
دلبر بی وفا و ما به سراب

سر ز پا پا ز سر نمی دانم
شده در آب دیدگان غرقاب

درد دل با طبیب خود گفتم
خود ندادم به هیچ گونه جواب

دل به درد فراق بنهادم
گفتم این دیده ای مگر تو ثواب

تو مرا خون دل به دیده کنی
وز دو لعلم نمی دهی عنّاب

سرو نازا بناز در بستان
بیش از این از جهان تو روی متاب
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.