هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق و بیان احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از جفا و بیتوجهی معشوق شکایت دارد و از درد فراق و عشق نافرجام می‌نالد. همچنین، او از نصیحت‌های دیگران برای ترک معشوق سخن می‌گوید، اما تأکید می‌کند که معشوق جان و حیات اوست و ترکش ممکن نیست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۲۷

به سروی راست ماند قامت دوست
سهی سروست؟ یا نی قامت اوست؟

نه سروست و نه بالا و نه بستان
بهشتست آن و طوبی بر لب جوست

دلم بردی و رخ پیچیدی از ما
چنین کی کرد آخر دوست با دوست

خطا کردی جفا کردن به حالم
مکن جانا که بدعهدی نه نیکوست

نصیحت گوی ما گوید مدامم
بگو ترکش که یاری سخت بدخوست

چه گونه ترک آن دلبند گویم
که جانست و حیات جان مرا اوست

جهان خرّم شد از باد بهاری
نمی گنجد ز شادی غنچه در پوست

نمی سوزد دلت بر حال زارم
..........................................وست

دل بیچاره در میدان عشقت
اسیر حلقه ی زلف تو چون گوست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.