۱۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۱

شبت به صبح سعادت همیشه مقرون باد
دو چشم دشمن جاهت همیشه پرخون باد

هرآنکه شاد نباشد به بخت فیروزت
دلش ز جور و جفای زمانه محزون باد

هرآنکه راست نخواهد قد الف وارت
همیشه شست امیدش خمیده چون نون باد

جفای دهر که کم باد از دلم یارب
بقای عمر تو از هرچه هست افزون باد

بقای عمر تو را از خدای می طلبم
ندا رسید به گوش دلم که همچون باد

گدای کوی تو از کیمیای عاطفتت
به فرّ بخت بلند تو همچو قارون باد

کسی که در دو جهان میل بندگیت نکرد
سیه گلیم و سیه روی و بخت وارون باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.