۱۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲۴

به صد امید درآمد دلم به کوی امید
بداد جان عزیز و ندید روی امید

به بوی آنکه امیدم به لطف بنوازد
نمی رود ز مشامم هنوز بوی امید

به لب رسید به امّید وصل جان و دلم
هنوز می ننشینم ز جست و جوی امید

بجز امید مرا جست و جوی با کس نیست
چگونه دست بدارم ز گفتگوی امید

روا نکرد امید مرا امید و هنوز
امیدهاست من خسته را به سوی امید

ز یمن بخت به چوگان خوشدلی روزی
به در بریم ز میدان عشق گوی امید

دلا ز باغ جهان گلبن امید مبر
که آب رفته درآید دگر به جوی امید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.