هوش مصنوعی: شاعر از عشق و وصال معشوق خود مست شده و از غم‌های بیهوده رهایی یافته است. او از دوری معشوق و غم ناشی از آن می‌نالد و بیان می‌کند که چگونه دل و جان خود را در راه عشق او بسته است. شاعر تلاش کرده تا از دام عشق رهایی یابد، اما عشق او را به دام انداخته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۷۶۶

از شراب وصل او مستم دگر
وز غم بیهوده وارستم دگر

تا چو سرو از پیش ما برخاستی
با غم روی بنشستم دگر

تا گشادی طرّه ی زلف سیاه
جان و دل در کار تو بستم دگر

گفتم از دامت برون آیم به صبر
کرده ای از زلف پا بستم دگر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.