هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف عشق و دلدادگی خود به معشوق می‌پردازد. او از بوی زلف معشوق، زیبایی‌های او و تأثیر عمیق عشق بر جانش سخن می‌گوید. شاعر از فقر و مشکلات خود می‌گوید اما عشق را بالاتر از همه چیز می‌داند و از صبر در راه عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فقر و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۷۵

نکهت خطّست یا بوی بنفشه یا عبیر
یا نسیم زلف دلدارم که باشد دلپذیر

بوی زلفت چون بنفشه سود می دارد عظیم
در دماغ جان من زان روی باشم ناگزیر

جان ز من خواهی نگارا تا فرستم پیش کش
زآنکه می دانی بجز جان هیچ نبود با فقیر

با وجود این همه فقر و بلای فاقه هم
جان به نزد همّت صاحبدلان باشد حقیر

راست می پرسی ز ما چون قامت او سرو نیست
جز خیال روی او ما را نباشد دستگیر

در حدم ناید قدش زیرا که باشد بی عوض
در خیالم نگذرد از بس که باشد بی نظیر

من جوانی داده ام بر باد عشق از جور یار
تا نگویی یک زمان آسوده ام از چرخ پیر

صبر فرمایی مرا در عاشقی مشکل بود
طفل راه عشق تو چون صبر بتواند ز شیر

من به امیدی دهم جان تا نظر بر ما کند
آه اگر لطفش نباشد در جهانم دستگیر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.