هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از عشق، فراق، وفاداری و رنج‌های عاشق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌وفایی یار، درد فراق، و امید به وصال می‌نالد و در عین حال، به گذرا بودن این حالات اشاره می‌کند. همچنین، مضامینی مانند صبر، قضا و قدر، و گذشت زمان در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۴

با دل بسی گفتم که یار از عهد و پیمان بگذرد
فرمان من کن جان مکن کان بت ز فرمان بگذرد

جولان زد اندر کوی او با حلقه گیسوی او
دیدم که مسکین سوی او از مه به جولان بگذرد

جان خور است از من بی بها حالی ز تن کردم جدا
منت پذیرم کاین قضا از من به یک جان بگذرد

هستیم در شادی و غم از وصل و هجران ای صنم
غافل که بعد از یک دودم این وصل و هجران بگذرد

خوش دل ترم تا چون جرس دارم به افغان دسترس
ترسم که از تنگی نفس کارم ز افغان بگذرد

دارم رسیده روز و شب روزی به شب جانی به لب
آسان گرفته ای عجب باشد که آسان بگذرد

دردم فزود آن تنگ خوزان زلف وزان روی نکو
آنگه دهد درمان کزو دردم ز درمان بگذرد

گر بر مجیر از روی فن نگذارد او چندین محن
در وصف او ما را سخن زود از خراسان بگذرد
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.