هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان دردها و رنج‌های عاشقان و ناامیدی‌های آنان می‌پردازد. شاعر از غم‌های بی‌پایان، نبود یار و همراه، و بی‌ثمری تلاش‌ها سخن می‌گوید. همچنین، به ناتوانی انسان در رهایی از غم و اندوه جهان اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که حتی تغییرات بزرگ نیز تنها بر دردها می‌افزایند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، مضامین غم‌انگیز و ناامیدی‌های بیان‌شده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۱

گلی کو کزو زخم خاری نیاید؟
میی کو کزان می خماری نیاید؟

ز پشت جهان هر نفس عاشقان را
غم آید ولی غمگساری نیاید

ازین رهروان گر بسی بر شماری
از آن حاصل الا شماری نیاید

مگر کار اهل عدم دارد ار نه
ازین جمع نا اهل کاری نیاید

اگر سقف گردون به صد پاره گردد
بجز بر سر سوگواری نیاید

کسی کز میان جهان بر سر آمد
ز دریای غم بر کناری نیاید

مجیر از تو کار جهان به نگردد
که از سبزه تر بهاری نیاید
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.