هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس تنهایی و دلتنگی شاعر به دلیل دوری از دوستان و عزیزان است. او آرزو می‌کند که ای کاش از همراهی آنها خبر داشت و فلک به او پناه می‌داد. شاعر از فراق و رنج ناشی از آن می‌نالد و تصور می‌کند که اگر این دوری نبود، زندگی‌اش شیرین‌تر و شادتر می‌بود. او همچنین به قدرت و مقام خود اشاره می‌کند و امیدوار است که شادی بیشتری به او عطا شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱

کاشکی از همدمی روزی خبر بودی مرا
تا فلک با آن جلالت پی سپر بودی مرا

دوستی محرم مرا از ملک عالم آرزوست
کاشکی بودی که این ملک دگر بودی مرا

دوستان رفتند و در دیده خیال جمله ماند
گر نرفتندی چه باک از خشک و تر بودی مرا؟

گر نه دیدار عزیزان رفته بودی از نظر
هر زمان در کار شادی یک نظر بودی مرا

گر ز فرقتشان نه روز و شب دژم بودی دلم
عیش در روز و شب و شام و سحر بودی مرا

ور نه کم کردی نشاط از طبع من رنج فراق
میل لسوی لهو و عشرت بیشتر بودی مرا

همچو آسان یافتم بر ملکت عالم ظفر
کاشک بر ملک ظرب زانسان ظفر بودی مرا

گر نه دلتنگی نصیبم بودی از دوران چرخ
زندگانی خوشتر از شهد و شکر بودی مرا

مقبل عالم منم ور من نه مقبل بودمی
کی چنین فرمان روا در بحر و بر بودی مرا!

تاج شاهی داد ما را ایزد و دارم امید
کو دهد شادی که تا تاجی دگر بودی مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.