۱۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷

به جان آفرینی که ابر بهاری
به تسبیح و تهلیل او می خروشد

به وقت سحر بلبل از جام لاله
می روشن الا به یادش ننوشد

کسی را که دل چون کمان نیست داند
که با تیر تقدیر او کس نکوشد

که هر لحظه بی خدمت بارگاهت
مجیر از تف دل بر آتش بجوشد

ولیکن درین راه عذری است او را
که آن عذر بر رأی عالی نپوشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.