هوش مصنوعی: شاعر در این متن از آرزوهای خود و احساس اسارت در قفس زندگی سخن می‌گوید. او از خداوند طلب رهایی و بخشش می‌کند و خود را مانند بلبلی در قفس خاکی می‌داند که به آب و دانه محتاج است. شاعر همچنین از ناتوانی خود در بیان احساساتش به زبان شعر و ترانه می‌گوید و از درد و اندوه درونش سخن می‌راند. در پایان، او از خداوند می‌خواهد که دعاگوی او باشد و به نشانه‌ی بندگی، خطی بر رکاب خانه بنویسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۲

کرم پناها! گشتم اسیر آرزویی
خلاص من همه بر جود بی کرانه نویس

منم درین قفص خاک عندلیب ثنات
قلم بخواه و مرا وجه آب و دانه نویس

سخن به صدر تو کمتر نوشته ام زیراک
نگفت کس که سوی عنصری ترانه نویس

دلم خزانه اندوه باد اگر گویم
که التماس دعاگوی بر خزانه نویس

ز بهر من که شدم پای بوس تو چو رکاب
به دست خویش خطی بر رکابخانه نویس
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.