هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و رنج عشق و جدایی میگوید و از شبی که تا سحر با اشک و خون سپری میشود. او با دیدن رقعهای پی به راز دلدار میبرد و میفهمد که او نیز از رشک و غم در حال گریستن است. شاعر در پایان به حقانیت سخنان معشوق اشاره میکند و از دستی که جهان را میشوید، سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار میباشد. همچنین، موضوعات عاشقانه و احساسی آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
شمارهٔ ۸۵
شمس یک دست که از دست من و بیم هجا
هر شبی تا به سحر روی به خون می شویی
رقعه ای دیدم و دانستم و معلومم شد
که رخ از رشگ به خون مژه چون می شویی
گر به حق بود سخنهای تو در رقعه رواست
که بدان دست نوشتی که کون می شویی
هر شبی تا به سحر روی به خون می شویی
رقعه ای دیدم و دانستم و معلومم شد
که رخ از رشگ به خون مژه چون می شویی
گر به حق بود سخنهای تو در رقعه رواست
که بدان دست نوشتی که کون می شویی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.