۲۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴

الامر فی نفاذ والملک فی قرار
والعید قد تجلی من غرة النهار
ای شاه عدل گستر عید آمدست بر در
از یار خواه باده وز باده خواه یاری

یا مالک المعالی یا کاشف المعانی
اصبحت فی الغوانی بدرا بلاسرار
دانی یقین و داری هرچ آن وجود دارد
جز غیب کان ندانی جز عیب کان نداری

واستسق دیک صرف صرفا کعین دیک
واشرب علی اغان یغنی عن الهزار
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
کز بهمن و فریدون در ملک یادگاری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.