۱۴۱ بار خوانده شده

بخش ۱۶ - مثنوی

خیز ساقی بساط می برچین
می به مستان مده زیاده ازین

گر چه می دلگشا و روح فزاست
گذرانیدنش ز حد نه رواست

کار بی ذوق و بی ملال خوشست
هر چه باشد به اعتدال خوشست

ای دل از خازن خزانه ی راز
مستمع را ز خود ملول مساز

زین در تر بس است این مقدار
مکن ارزان و زین زیاده میار

ور هنوزت هوای گفتارست
گنج بی حد متاع بسیارست

در گنجینه ی دگر بگشای
به ازین جوهری دگر بنمای

تا شود در تفنن تو بدید
معنی لذت لکل جدید

شکر کز رسم این جریده ی درد
کلک سرگشته پریشان گرد

کرد فارغ مرا به سرعت سیر
ختم الله امرنا بالخیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۵ - مناظره با مطرب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.