۲۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷

مهی امشب مگر در خانه ی ماست
که عالم روشن از کاشانه ی ماست

به آبادی مبر ای خواجه رنجی
ببین گنجی که در ویرانه ی ماست

ملامتها که بر من کردی امروز
روا بر ناصح فرزانه ی ماست

بگو با عاقلان زنجیر زلفش
نصیب این دل دیوانه ی ماست

بهر جا شمع او مجلس فروز است
سزای سوختن پروانه ی ماست

نه هر آبی نشاط انگیز باشد
شرابی جو که در میخانه ی ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.