هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر وحدت و پیوند عمیق بین عاشق و معشوق است، به‌گونه‌ای که جدایی جسمانی اهمیتی ندارد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند چشم و زلف معشوق و تشبیه سینه به آتشکده، عمق عشق خود را نشان می‌دهد. او وجود خود را بدون معشوق، عدم می‌داند و حتی در صورت آزار دیدن از سوی معشوق، آن را کرم می‌پندارد. در نهایت، شعر به شهری از دل اشاره می‌کند که در آن نه شادی است و نه غم.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۵۴

جان و جانان، دل و دلبر بهم است
تن اگر دور بماند چه غم است

چشم و زلف تو ببایست که نیست
ورنه از سنبل و نرگس چه کم است

سینه با مهر تو آتشکده است
دیده با چهر تو بحرالارم است

بی تو من، من نیم و با تو توام
بی تو یا با تو وجودم عدم است

تو کرم میکنی ار تیغ زنی
من اگر جان نفشانم ستم است

مگر این شهر دل ماست نشاط
که در اینجا نشاط و نه غم است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.