هوش مصنوعی: خواجه‌ای در حال نماز از خداوند طلب رحمت و کمک می‌کند. دیوانه‌ای که سخنان او را می‌شنود، به او تذکر می‌دهد که با وجود ثروت و قدرت فراوان، جای طلب رحمت نیست و باید از تکبر و غرور دست بردارد. دیوانه به خواجه می‌گوید که اگر مانند او فقیر بود، آن‌گاه می‌توانست طلب رحمت کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، انتقاد از تکبر و غرور و تأکید بر فروتنی، مفاهیمی هستند که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و تأمل است.

پند دیوانه‌ای با خواجه‌ای ناسپاس

خواجه‌ای می‌گفت در وقت نماز
کای خدا رحمت کن و کارم بساز

آن سخن دیوانه‌ای بشنید ازو
گفت رحمت می‌بپوشی زود ازو

تو ز ناز خود نگنجی در جهان
می‌خرامی از تکبر هر زمان

منظری سر بر فلک افراشته
چار دیوارش به زر بنگاشته

ده غلام و ده کنیزک کرده راست
رحمت اینجا کی بود بر پرده راست

خود تو بنگر تا تو با این جمله کار
جای رحمت داری آخر شرم دار

گر چو من یک گرده قسمت داریی
آنگهی تو جای رحمت داریی

تا نگردانی ز ملک و مال روی
یک نفس ننمایدت این حال روی

روی این ساعت بگردان از همه
تا شوی فارغ چو مردان از همه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:احوال مالک دینار
گوهر بعدی:گفتار مردی پاک‌دین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.