هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و فنا در آن میپردازد. شاعر از سوختن دفتر دانش، دوختن دیده و گوش خرد، و آموختن زبان عشق سخن میگوید. جهان از دیده ناپیدا میشود و شمع عشق افروخته میگردد. در این مسیر، همه چیز بازپس گرفته میشود تا آنچه فروخته شده، خریداری گردد. برای شایستگی دیدار شاه، دیده شاهین دوخته میشود. تن از هم میپاشد و در نیستان آتشی افروخته میشود که حاصل کونین را میسوزاند. همچنین، از قطرهای اشک، دریایی از خون جمع میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاری است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی تصاویر شعری مانند 'جوی خون اندوختند' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۱۱
دفتر دانش سراسر سوختند
هر کرا حرفی ز عشق آموختند
دیده و گوش خرد را دوختند
عشق را آنگه زبان آموختند
شد نخست از دیده ناپیدا جهان
هر کجا شمعی زعشق افروختند
هر چه را دادند بگرفتند باز
تا خریدند آنچه را بفروختند
تا شود شایسته ی دیدار شاه
دیده ی شاهین دو روزی دوختند
بند بند تن ز هم ریزد نشاط
در نیستان آتشی افروختند
تا چه آتش (بود) کز یک شعله اش
حاصل کونین در هم سوختند
تا چه آبست این که از یک قطره اش
بحر اشک وجوی خون اندوختند
هر کرا حرفی ز عشق آموختند
دیده و گوش خرد را دوختند
عشق را آنگه زبان آموختند
شد نخست از دیده ناپیدا جهان
هر کجا شمعی زعشق افروختند
هر چه را دادند بگرفتند باز
تا خریدند آنچه را بفروختند
تا شود شایسته ی دیدار شاه
دیده ی شاهین دو روزی دوختند
بند بند تن ز هم ریزد نشاط
در نیستان آتشی افروختند
تا چه آتش (بود) کز یک شعله اش
حاصل کونین در هم سوختند
تا چه آبست این که از یک قطره اش
بحر اشک وجوی خون اندوختند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.