هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی خود سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های معشوق، دل‌بستگی‌های خود، و دردهای عشق می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند طلب، پریشانی، و انکار دنیا در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و احساسی آن نیاز به درک عمیق‌تری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۱۴۵

نگه مست و چشم هشیارش
لب شیرین و تلخ گفتارش

دیدم و دل بمهر او دادم
تا توانی بگو بیازارش

رفت و پوشید چشم از نگهی
یا رب از چشم بد نگه دارش

در دم آشفتگیست تا چه کند
زلف آشفته چشم بیمارش

نیست ذوقی مرا زگل گویی
بلبلی یافت ره بگلزارش

کس دل از ما نمیخرد تا چند
آرم از خانه سوی بازارش

چون متاعی که عیب او داند
هم فروشنده هم خریدارش

راهب از دیرو عابد از مسجد
زاهد از غیر و عاشق از یارش

همه در مانده و پریشانش
همه سر گشته و طلبکارش

ای خوشا وقت بنده ای کورا
نپسندد بجز خریدارش

آنکه از محرمان پادشه است
نشناسند گو ببازارش

شد چو مقبول بند گیش نشاط
گو دو عالم کنند انکارش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.